عشق
|
گـــــــــــــور پــــدر دنـــــــــیا
وقتی با سه پُکـــــــــ
میشه رفتـــ تو رویا...!!!
حــــــســـ خـــوـبــــیـہ بـــہ خـــوבتــــ مــیـآے
و مے بینے بـــہ کـــسے
کـــہ رهَـــآ تـــ کـــرבهـــ
بـــב جـــوریے بهتـــ ظـلمـــکـــرבهــ ،
בیگـِــہ نـَــہ
نـــیازے בآرے و نـَــہ احســـاســـے ...
وَلـَــــے اوـטּ از بـــے تو بـــوבטּ مـــیمیـــره ..
دل شکسته ای لب بام سیگارمیکشید...
خسته بود!
آنقدرخسته که یادش رفت بعداز آخرین پک...
سیگار رابه پایین پرت کند نه خودش را!!ْ!
تجسم کن یه سوسک تو دهنته
یکی از پاهاش لای دندونت گیر کرده
تو دهنت هی دست و پا میزنه که فرار کنه
دندوناتو رو کمرش فشار میدی قررررررچ
سوسکه تودهنت میترکه حال میده نه؟؟؟
....خودتی
میخواستی تجسم نکنی
به من چه...
مَــن اَزَت خـآطِـرِـه دـآرَم
خـآطــِرِـه دَردِ کَـمــی نیــس [):]~
یـاد دوران گـذشته بخـیر...!
زندگی که به زیبایی در حـرکت بود..
تکنـولوژی آن را له نـکرده بود..
یاغـی گری هـای مدرن زندگی را تغیـیر نداده بود..!؟
در خـانه همیشه باز بود..
دلا پر از یـاد خـدا بـود..
ز زرق و برق دنیـا دلای مـا جدا بود..!
یـادش بخـیر قـدیما...!
چای همیشه دم..! بساط چای منقلی..
جـای god by حـرف مردم یا علی..
یادش بخیر قدیما که...!
دمپـایی جای چکـمه بود..!
بـجای آزیتا و رزیتا نامها فاطـمه و نجمه بود..!
.
با گـذر زمان گذشته هم درگذشت...!!
این روزها ارزش آدما رو بر اساس پـول متراژ میکنند..!
اگه پول داشتی برایت نامه فدایت شوم مینویسند..!
اگه هــم نـداشته باشی..!
میگن آروم بمـیر مزاحم بـقیه نشی خواهشا..!
البته وقتی که پول حرف میــزند حقـیقت لال میشود..!
.
یا قـدیما بخیر که صبحونه ها انگور و پنـیر..!
از پـدر همه راضی اند از حقوق بخـور نمیر..!
اما تعریف پـدر در این زمـونه..!
پـدر یعـنی کـار و کار...! در شیـفت های بیشمار..
چون که آخر شب به منـزل میرسد..!خسـته اما با لبانی خنده بار..!
.
جای چای و یک خدا قوت به او..! میشود صد لیست در پیشش قطار..!
آن یکی میخواهد از او شهریه.! این یکی هم کفش و کیفی مارک دار..!
.
هر چه میگوید جیـبم خالیست..!
نعره می آید به ما مربوط نیـست مـا مگر گفتیم ماها رو بیار..!
.
دیـر زمانی مردانـی بودند که..
فقط برای یک زن نفس میکشیدند..!
و به یک نفر عـشق می ورزیدند..
اما برخـی در این روزگار..!
با یک کلیک کردن هزار بار عاشق میشوند..!
از آن عشق های که اول شیـرین بعد دوست داشتنی..
سپس تکراری و در آخـر دور ریختنی..!
عشق واقعی را فراموش کردیم زمانیکه..
شروع کردیم به قربانت برم های تایـپی با آبجی های مجازی..!
به دوست دار های اس ام اسی..!
به عاشقتم و عـزیزم دلگـرم شدیم..!
فرقی برایمان نکرد که چه کسی و از چه جنسی باشد..!
فقـط اینکه دمـی بگذرد..!
الـــبته...!
عشقی که دات کامی(com.) باشد..!
حاصلش نیست جز بدبختی و ناکامی..!
در گذشـــته...!
ازدواج دلیل و برهان نمیخواست..!
ازدواج ها سـاده بود..
مجلس عروسیا کـارتی نبود..!
ولی در این روزگـــار...!!
ملاک ازدواج شده ثـروت؛مدرک و ماشین..
که جایش رو داده بـه معرفت و دین..!
و مهریه های از جنس سـونامی کـه بلای آسایش زندگی شده..!
حـــیف شد دیگـر از آن بابا بزرگ ها نیـستند که بگویند..
حـالا که شرایط اقتصادی مهــیا نیست..!
عـقد؛نــامزدی و عروسی رو یکــی کنیم..!
و در حیاط خانه خودمـان عروســی بگیریم..!
از تمام دیوارها میگریزم
تجربه ی خوبی نبود تکیه کردن...